گذشته که حالم را گرفته است !
آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !
و حال هم حالم را به هم میزند
چه زندگی شیرینی !
زندگی در حال بارگیری است ، لطفا صبر کنید !
سرعت خوشبختی بسیار کم است ،
تا زندگی ات لود شود عمرت تمام شده . . . !
میدانم هیچوقت ” مال من ” نخواهی شد . . .
اما دوستت می دارم بدون هیچ امیدی !
وقتی نا امید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی . . .
نه حرفی برای گفتن . . .
نه امیدی برای ماندن . . .
نه پایی برای رفتن . . .
نه تمایلی برای دوباره ساختن . . .
تو از اول هم هیچ نداشتی !
گاهی زندگی یعنی دوست داشتن تو بی هیچ امیدی . . . !
خالی تر از سکوتم . . .
انبوهی از ترانه
با یاد صبح روشن اما . . .
امید باطل
شب دائمی ست انگار . . .
قلبم یک خط در میان می زند . . .
زود نیست !؟
دست هر پیر زنی را گرفتم ، گفته :
پیر شی مادر . . .
خدایا نکند در جوانی پیر شدم . . .
ته ! ته ! ته !
همه ی نا امیدی ها ؛ نداشتن ها ؛
نخواستن ها ؛ نبودن ها ؛ و بن بست ها !
خدا رو داری ! که آغوشش رو باز کرده برات !
دیشب خسته تر از هر روز بودم . . .
کاش میشد گوشه ای می نوشتم :
خدایا خیلی خسته ام ، فردا صبح بیدارم نکن !
جوابم نکن مردم از نا امیدی /
شاید عاشقم شی خدارو چی دیدی
صبحی که بجای عشق با سیگار شروع بشه . . .
یک شروع دوباره نیست
امتداد پایان است
برای کسی که دیگر امیدی به ادامه ندارد !
چه تلخ است
ماهی کوچکی در تنگ
که هر روز از پس پنجره تنها به دریا چشم می دوزد
با امید نا امیدی . . .
از پروژکتورهای روز و شب ،
از سکانس های تکراری زمین ، خسته ام !
همچنان سخت میگذرد
در انتظار کسی که هیچ اُمیدی به آمدنش نیست . . .
سالهاست که در لایه های نابود اینگونه زیستنی می گردم
و می گردم تو را و خودم را . . .
بیگناه گم کرده ام در خویشتنی که هر گز خوش نبود . .
چقدر دلم برای خواستن تنگ می شد !
تا اینکه دریافتم این زندگی نه تویی ، نه من !
ما گم شده ایم ! در نا کجا آباد خود
ساخته ای که نشانی ندارد . . .
نا امیدی ، اولین قدمی است که شخص به سوی گور برمیدارد . . .
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند
دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست
هیچگاه نگذارید به آن درجه از نا امیدی برسید
که به خیلی کمتر از آنچه لیاقت دارید رضایت دهید . . .
وقتی نا امید شدی به یاد بیار
کسی رو که تنها امیدش تویی !
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار
کسی رو که به صدات محتاجه !
وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد
بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته !
مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم
و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارم نیسـت را
ببخشیـد کــه بـا بـودنـــم تـــــرافیـک کــــــرده ام !
•
•
•
خدایــــــــــــــــــا
به حد کافی خیال بافتم و تنم کردم
یه کم واقعیت شیرین لطفا
•
•
•
تقــویمِ امـسال هـــم بـا تقـــویــمِ پــارسال هیـــچ فــرقـی نمی کند
وقتـی زنـــدگی تــا اطّـلاعِ ثــانــوی تعــطــــــیل اسـت
•
•
•
بالاتر از سیاهی هم رنگ هست
مثل رنگ این روزهای من
•
•
•
هــر کــس از ایــن دنـیــا چـیـزی بـرمـیـدارد
من امـا فـقـطـ دسـت بــرمــیــدارم
•
•
•
این روزها تلخ می گذرد
دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی مثل خودکشی است با تیغِ کُند
•
•
•
صندوق صدقات نیست دل من
که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای . . .
•
•
•
خدایا فکر کنم سرنوشت منو وسط میدون شهر نوشتی
بس که هرکی به من رسید منو دور زد
•
•
•
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است
•
•
•
مثل سیگار نصفه افتادم
در جهانی که پمپ بنزین بود
•
•
•
چـــایــت را بــــنوش نگــــرانِ فـــــردا نــــــباش
از گنــــدمـــزارِ مـن و تــــو کـــاهــی مــی مــانـــد
بـــــــرایِ بـــــادهــــا
صفحه قبل 1 صفحه بعد